آکادمی طراحی دایره

همدلی کسب‌وکار چیست؟

همدلی با کسب‌وکار

در شرایطی که کسب‌وکارها ارزش طراحی تجربه کاربری (UX) را به‌عنوان بخشی از ساخت محصولات دیجیتالی موفق و کسب‌وکارهای بزرگ شناخته‌اند، دیگر این سوال مطرح نیست که “آیا ما نیاز به استخدام طراحان داریم؟”.

به‌عنوان کسی که با بسیاری از طراحان جوان و دانشجویانی که تازه سفر خود را آغاز کرده‌اند تعامل دارد، سوال متداولی که اکنون می‌گیرم این است… “طراحان در یک شرکت چه کاری انجام می‌دهند؟”.

آیا آن‌ها…

پاسخ واقعی البته این است… “بستگی دارد”… زیرا هر شرکت تمایل دارد از طراحان به‌طور متفاوتی استفاده کند. در برخی شرکت‌ها ممکن است برای کارهای استراتژیک باشد، در برخی دیگر ممکن است برای ساخت تجربه مشتری باشد، و در برخی فقط اجرای آنچه بر روی کاغذ طرح شده است. من از موضوع منحرف شدم… بیایید به موضوع اصلی برگردیم.

بیایید در مورد اصطلاح “قابلیت استفاده” یا “کاربرپسند” صحبت کنیم. اصطلاحات رایجی که هم کسب‌وکارها و هم طراحان احساس می‌کنند که ارزش نهایی کار طراحی دیجیتال هستند. آیا همه چیز فقط در مورد آسان‌تر کردن امور است؟… پس اگر محصول را آسان‌تر کنیم چه اتفاقی می‌افتد؟ آیا تضمین می‌کند که کسب‌وکار تأثیر آن را بر درآمد یا خط پایینی خود ببیند؟… شاید نه.

آسان‌تر کردن امور یا کاهش کلیک‌ها تضمینی برای موفقیت کسب‌وکار نمی‌دهد. کاربران ممکن است هنوز ثبت‌نام نکنند، تراکنش انجام ندهند، در پیشنهادات شرکت نکنند یا فقط به دلیل آسان بودن تجربه استفاده از محصول، بخواهند به شما پرداخت کنند.

درک این نکته بسیار حیاتی است که طراحان در کار ساختن چیزها «کاربر پسند» نیستند.

طراحان تجربه‌هایی را می‌سازند که رفتارهایی را ایجاد می‌کنند که به نتایج کسب‌وکار دست می‌یابند. شما در کسب‌وکار ایجاد یا تغییر رفتار برای به‌حرکت درآوردن اعداد کسب‌وکار هستید. برای توانایی ساخت چنین رفتارهای متمرکز بر کسب‌وکار چه چیزی لازم است؟

شما نیاز به “همدلی کسب‌وکار” دارید.

همدلی کسب‌وکار

 

در حالی که بیشتر تیم‌های محصول “همدلی با کاربر” را به عنوان رمز موفقیت و دوست‌داشتنی کردن محصولات معرفی می‌کنند… شاید عنصر حیاتی “همدلی با کسب‌وکار” باشد. توانایی تاثیرگذاری بر رفتار کاربر برای ایجاد نتایج کسب‌وکاری در زمینه منحصر به فرد کسب‌وکاری که محصول را برای آن می‌سازید قرار دارد. این توانایی درک زمینه منحصر به فرد هر کسب‌وکار “همدلی با کسب‌وکار” نامیده می‌شود.

برخی از سوالات حیاتی برای ایجاد “همدلی با کسب‌وکار”

بر روی رفتارهای کلیدی مطلوب (KDBs) تمرکز کنید.

برای پیروزی کسب‌وکارها، عنصر حیاتی بعدی “رفتارهای مطلوب کلیدی” است. کسب‌وکارها بر پایه رفتارهایی ساخته می‌شوند که می‌توانند آن‌ها را بروز داده و در نتیجه از آن‌ها پول دربیاورند. این رفتارهای مطلوب ممکن است برای مشتریان هدف طبیعی نباشند و این نیازمند استراتژی‌های دقیق برای ایجاد آن‌ها است.

توانایی ایجاد یک رفتار همیشه از درک “رفتار واقعی” موجود ناشی می‌شود… اما چگونه؟

ما باید تحقیقات کاربری انجام دهیم! زیرا این اساس درک رفتار انسانی و امکان چگونگی تأثیرگذاری بر آن است. این یک بخش حیاتی است زیرا توانایی ما در تأثیرگذاری بر رفتار به وضوح در زمینه رفتار موجود قرار دارد. مشاهده رفتار طبیعی آن‌ها و بررسی اینکه چه چیزی ممکن است باعث تحریک، انگیزه و سپس ایجاد رفتار شود، کلید است. تمرکز کنید بر…

استراتژی با روانشناسی کاربردی و ارگونومی در طراحی

 

هنگامی که KDB ها (رفتارهای مطلوب کلیدی) شناسایی شدند و شما وضوح قابل توجهی در مورد رفتارهای واقعی که در آن‌ها قرار دارند پیدا کردید… استراتژی خود را ایجاد کنید.

یک تجربه را طراحی و تصور کنید… یک داستان اگر بخواهید. که شرح می‌دهد چگونه کاربر در چارچوب رفتار واقعی خود شروع می‌کند و KDB را انجام می‌دهد. از چه ابزارهایی در مجموعه ارگونومی یا روانشناسی خود برای ایجاد این رفتار استفاده می‌کنید؟

محرک: با یک محرک واضح در چارچوب رفتار واقعی شروع می‌شود که علاقه مشتری را جلب کند، ایجاد کنجکاوی کند و ایده‌ای را در ذهن او بکاراند.

رشد: برای بردن مشتری به عمق بیشتر، می‌توان از یک لایه ابزار استفاده کرد تا سطح انگیزه‌ها را افزایش دهد و آستانه ایجاد رفتار را بپیماید.

فشار: ایجاد انگیزه مشتری را به اوج می‌رساند اما فوریت “اکنون” را ایجاد نمی‌کند. از چه ابزارهایی استفاده می‌کنید تا کاربر را به انجام KDB در همان لحظه وادار کنید و از به تأخیر انداختن عمل جلوگیری کنید یا چگونه اطمینان می‌دهید که آن‌ها این رفتار را در یک لحظه مناسب بعدی انجام می‌دهند؟

همه اینها را مانند یک کارگردان فیلم تصور کنید… تصور و طراحی هر لحظه برای ایجاد یک احساس مطلوب و نتیجه نهایی. مستقل از کانال‌ها، رابط کاربری و فناوری… موضوع تعریف چگونگی ظهور KDB در نقاط تماس مختلف است و نه طراحی یک جریان رابط کاربری برای به هم دوختن یک اپلیکیشن.

آوردن به زندگی با فناوری

پس از آزمایش و تکرار استراتژی خود از طریق نمونه‌های اولیه و ساختارهای دیگر، زمان ساخت نقاط تماس است. تمرکز کنید بر اینکه چگونه هر نقطه تماس را در سطح‌های مختلف فعال می‌کنید، نه اینکه معماری اطلاعات را با هم ترکیب کرده و ناوبری را فعال کنید.

هر نقطه تماس نیاز به فناوری‌های مناسب جلویی و پشتی دارد تا تجربه را فعال کند. در نظر داشتن بازگشت سرمایه (ROI) کلیدی است زیرا ممکن است عملی نباشد که راه‌حل‌های مبتنی بر هوش مصنوعی یا سرمایه‌گذاری‌های بالا را پیاده‌سازی کنید. مهم است که با فناوری‌های پرطرفدار همراه نشوید… پس اگر هوش مصنوعی جذاب است… همه چیز در طراحی تجربه شما نمی‌تواند مبتنی بر هوش مصنوعی باشد.

سوالات حیاتی زیر را بپرسید…

به طور خلاصه…

به عنوان یک طراح، شما با فلسفه‌های “سهولت استفاده” یا بهینه‌سازی تجربه کاربری (UX) بمباران خواهید شد. بسیار آسان است که تمرکز خود را از دست بدهید و از هدف واضحی که چگونه به کسب‌وکارها در موفقیت کمک می‌کنید، دور شوید. پس به خاطر داشته باشید…

طراحان تجربه‌هایی را ایجاد می‌کنند که رفتارهایی را به وجود می‌آورند که به نتایج کسب‌وکاری دست می‌یابند.

منبع:uxplanet.org

خروج از نسخه موبایل