تعصب شناختی خطایی در تفکر است که بر قضاوتها و تصمیمگیریها تأثیر میگذارد. با آگاهی از این تعصبات، میتوانیم تأثیر آنها را کاهش دهیم و تصمیمات منطقیتر و عینیتری بگیریم.
در اینجا ۱۰ تعصب شناختی رایج در طراحی محصول آورده شده است:
تعصب تأییدی
تمایل به جستجو، تفسیر، ترجیح و به یاد آوردن اطلاعات به گونهای که دیدگاه یا ارزشهای شما را تأیید یا حمایت کند. این امر منجر به عدم عینیت در تصمیمگیری میشود.
تعصب لنگری
تمایل به تکیه بیش از حد بر اولین اطلاعاتی که به دست میآید (لنگر) در هنگام تصمیمگیری. برای مثال، تحقیقات اولیه کاربران میتواند یک لنگر برای استراتژی طراحی محصول تعیین کند.
اثر توافق کاذب
تمایل به فرض اینکه نگرشها، رفتارها و باورهای خودتان بیشتر از آنچه که واقعاً هستند، توسط دیگران به اشتراک گذاشته میشوند. (“دیگران مثل من فکر میکنند”).
اثر همرَوی
مایل به انجام (یا باور) کارها به دلیل اینکه بسیاری از افراد دیگر همان کارها را انجام میدهند (یا باور دارند). این موضوع با تفکر گروهی و رفتار گلهای مرتبط است. (“این طراحی عالی است چون تیم من فکر میکند که عالی است”).
ابتکار دسترسی
یک تعصب که در آن افراد اهمیت اطلاعاتی را که در دسترسشان است بیش از حد تخمین میزنند. فردی ممکن است استدلال کند که انجام تحقیقات کاربر مهم نیست، زیرا کسی را میشناسد که بدون انجام تحقیق توانسته محصولی با موفقیت تجاری عرضه کند.
اثر دانینگ-کروگر
افراد با مهارتهای متوسط توانایی خود را بیش از حد تخمین میزنند. این پدیدهای است که در آن افراد کمصلاحیتتر اغلب باور دارند که بهترین هستند.
تعصب اعتماد به نفس بیش از حد
تمایل فرد به داشتن اعتماد به نفس بیش از حد در تواناییهای خود، مانند بازاریابی، نمونهسازی یا کدنویسی، بیشتر از آنچه به طور عینی معقول است.
اعتماد به نفس بیش از حد میتواند منجر به دست کم گرفتن خطرات احتمالی و نادیده گرفتن مشکلات احتمالی شود.
اثر قالببندی
افراد به انتخاب یا تصمیم خاصی بهطور متفاوتی واکنش نشان میدهند، بسته به اینکه چگونه ارائه یا “قالببندی” شده است. این اثر نشان میدهد که چگونه اطلاعات یکسان میتواند منجر به نتیجهگیریها یا اقدامهای متفاوتی شود، فقط بر اساس زمینهای که در آن ارائه شده است.
خطای هزینههای sunk
این تعصب به پدیدهای اشاره دارد که در آن یک خالق محصول از ترک یک استراتژی یا مسیر عمل خودداری میکند، زیرا سرمایهگذاری زیادی در آن کرده است، حتی زمانی که واضح است که ترک آن سودمندتر خواهد بود. (“این محصول بچه من است.”)
تعصب خودمحور
تمایل به نسبت دادن رویدادهای مثبت به ویژگیهای شخصی خود، اما نسبت دادن رویدادهای منفی به عوامل خارجی. این تعصب در مواردی مانند پیروزی یا شکست تیم رایج است. (“ما محصول موفقی را عرضه کردیم چون من مسئول طراحی بودم” در مقابل “ما نتوانستیم محصول موفقی را عرضه کنیم چون تیم ما نمیداند طراحی خوب چیست”).
منبع:uxplanet.org